به بهانه‌ی گرامیداشت یاد و خاطره حاج ماموستا ملا احمد نودشی رحمة الله

 

مقدمه

به راستی رمز ماندگاری شخصیت حاج ماموستا ملا احمد نودشی در چه چیزی خلاصه می‌شود؟ در طول تاریخ کردستان به طور عام و در هورامان بطور خاص شاهد تجلی نوادگان علم و ادب و عرفان بوده‌ایم. اما آنچه که ما را  وادار به تحسین و تواضع و تکریم معددود شخصیت‌‌های علمی و ادبی و عرفانی می‌نماید، رمز گشایی از این منظر عالی است که چرا همگان به دیار حق می‌شتابند اما معدودی در دل و درون انسان‌‌ها و در صفحات زرین تاریخ ماندگار می‌مانند؟  حاج ماموستا از جمله شخصیت‌هایی است که چندین دهه است قلب و قلم صاحبنظران و ژرف اندیشان دیارمان را به خود مشغول نموده است. براستی رمز ماندگاری این جایگاه رفیع و این سبک بدیع و زهد منیع در چیست؟ راقم  سطور برآن است که به طور اختصار به زندگی، شخصیت و آثار حاج ماموستا بپردازد باشد که موجب رضای خداوند متعال و استفاده‌ی اصحاب علم و اندیشه قرار گیرد. 

 

شمه‌‌‌‌ای از زندگی حاج ماموستا

حاج ماموستا ملا احمد نودشی فرزند ملا عبدالرحمن مفتی شهر سلیمانیه‌ی عراق است که در ماه شعبان 1228 ق چشم به جهان گشود. نبوغ ذاتی و ذکاوت نودشی از اوایل دوران کودکی و نوجوانی بر همگان هویدا بوده است و به رسم معمول تحصیل در آن دوران، کتاب‌های مقدماتی و قرآن را نزد پدر فرا می‌گیرد و با کسب اجازه از ایشان جهت ادامه‌ی تحصیلات، راهی سایر حوزه‌های علمیه مناطق کردستان می‌شود. ملا احمد زمانی را که در شهر سنندج به تحصیل مشغول بود پدرش تاب دوری وی را نیاورد و برای دیدار فرزندش به آن سامان عزیمت نمود و مدت زیادی را در شهر ماندگار و در مدرسه‌ی دارالاحسان به تدریس مشغول گردید. 

 

پس از مدتی ملا احمد شهر سنندج را ترک و برای ادامه تحصیل نزد استاد وارع شیخ عبدالله خرپانی به خرپان از توابع کردستان جنوبی می‌رود. پس از کسب تلمّذ از محضر ایشان بمدت چندین سال برای گرفتن اجازه نامه به محضر علامه ملا محمد خه‌تی می‌رسد، و اجازه نامه‌اش را دریافت می‌کند و سپس به دیار هورامان و شهر نودشه برای تدریس و خدمت به مردم آن دیار رهسپار وطن می‌شود. ملا احمد از محضر اساتید زیادی کسب فیض نمود اما مهمترین استادان ملا احمد والد گرامیش ملا عبدالرحمن نودشی از بزرگترین علمای اکراد و از مدرسین بنام کردنشین بوده که بیشتر اجازه نامه‌های علما به این استاد بلند پایه منتهی می‌شود. هم چنین استاد ملا عبدالله خرپانی و استاد محمد خه‌تی از جمله‌ی دیگر استادان برجسته ملا احمد نودشی بوده‌اند. ملا احمد سپس به سلیمانیه می‌رود تا به طلّابی که در مدرسه مه‌لکندی سلیمانیه جمع شده بودند و پدر به سن کهولت رسیده بود، کمک کند. پس از فوت پدر که مفتی و مدرس سلیمانیه بود ایشان به جانشینی پدر انتخاب می‌‌‌‌شوند و از سوی امپراطور عثمانی حکم انتصاب وی صادر می‌‌‌‌شود. در سال 1266 رسماً مفتی سلیمانیه می‌شوند و تا سال 1268 در این سمت خدمت می‌نمایند. 

 

ملا احمد در طول حیات پر بارش همواره مخالفینی داشته است که عرصه حیات را بر او تنگ کرده بودند  تا جایی که حکم مفتی سلیمانیه را که از طرف امپراطور عثمانی صادر شده بود لغو کردند و مفتی زهاوی (مفتی بغداد) به دفاع از او پرداخت و مجدداً حکم او ابقا شد. اما ملا احمد دیگر پذیرای این جایگاه نشد. علمای بزرگ و آگاهان مناطق مختلف از استعفای ملا احمد از سمت مفتی سلیمانیه نگران و معترض شدند اما اصرار آنها مبنی بر پذیرش مجدد این حکم نتیجه ای را در بر نداشت و او پس از مدتی به سوی دیار خود نودشه رهسپار شدند. ملا احمد در شهر نودشه با علاقه‌ی وافر و ذوق سرشار از خدمت رسانی به فرهنگ و ادب منطقه، شاگردان زیادی را در اطراف خود جمع نمود و منبع فیّاض علم و حکمت و اخلاق بود. نودشه به خاطر وجود شخصیت ارزشمند حاج ماموستا محل کسب علم و عرفان و مأمن علماء و اندیشمندان گردید تا جایی که عده ای از مشتاقان علم و ادب برای کسب معارف دینی و علمی به محضر استاد می‌آمدند و از رفتن به دیگر نقاط کردنشین و حتی رفتن به دول عربی مانند مصر و عربستان منصرف می‌شدند و در محضر حاج ماموستا به تلمّذ می‌نشستند. تا جائیکه شیخ عبدالرحمن خالص طالبانی می‌گوید: «به عزم دیداری از علامه‌ی نودشی با عده‌ای از علماء و طلاب به نودشه رفتیم، طالبان علم، از علماء و طلّاب در محضر علامه نودشی به اندازه‌ای چشمگیر بود که نتوانستیم در حجره‌ی تدریس، او را ملاقات نمائیم. لذا پس از خاتمه‌ی درس به منزل ایشان رفتیم تا در آنجا به خدمت ملا احمد برسیم و مدتی را در محضرشان مستفید شویم.» 

 

ممیّزات شخصیتی حاج ماموستا

1- علم و دانایی حاج ماموستا ملا احمد نودشی 

حاج ماموستا ملا احمد نودشی عالمی ربّانی و شخصیتی عرفانی بودند. علم و بصیرت ایشان از دریای بی کران الهی سیراب شده بود و با یک نگاه دینی، قداست آن واژه‌ی آشنا را از فرهنگ قرآنی آموخته بود. تاکید آیات قرآنی بر علم و دانایی بعنوان اصلی اساسی در تکوین شخصیت انسانی بر قلب پاک حاج ماموستا کارگر افتاده بود و به همین خاطر علم را وسیله ‌ای برای شناخت ذات اقدس الهی و کسب معارف دینی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی می‌دانستند. 

خداوند متعال در بیش از 700 مورد در ستایش علم و علماء و متعلقات آن به بندگان خود این مهم را یادآوری می-نماید. 

در آیه 18 – سوره آل عمران می‌فرماید: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

«خداوند گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و عالمان گواهی می‌دهند که خداوند دادگرانه امور هستی را اداره می‌کند.»

و در آیه 11 سوره مجادله می‌‌‌‌فرماید: يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ 

«خداوند کسانی را از شما که ایمان آورده‌اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی می‌بخشد.»

آیه 114 – طه:وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا«بگو پروردگارم بر علمم بیافزایی» 

ودر آیه 28 سوه‌ی فاطر: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ     

«همانا از میان بندگانش علما از خداوند می‌ترسند.»

و در آیه 9 سوره زمر: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ 

«بگو آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند برابرند»

در5 آیه از سوره‌ی (علق):

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (1) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (2) اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ (3) الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ 

«بخوان بنام پروردگارت که آفرید (1) همان کسی که انسان را از خون بسته ای خلق کرد(2) بخوان که پروردگارت بزرگوارتر است (3) همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود (4) و به انسان آنچه را نمی‌دانست یاد داد (5)»

آیه 122 توبه: فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ

«چرا از هر گروهی از آنان طایفه‌ای کوچ نمی‌کنند تا در دین آگاهی یابند.»

آیه 7 انبیاء: فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ  «اگر نمی‌دانید از آگاهان بپرسید»

پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) نیز بر علم و دانایی تأکید می‌نمایند که بعلت اطاله کلام بر ذکر چند مورد اکتفا می‌شود. 

قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: «مَنْ سَلکَ طریقات یلتمِسُ فیه عِلماً سهَّلّ اللهُ  لهُ بهِ طریقاً اِلی الجنّةِ. یعنی هر کس سالک راهی شود که در آن علم طلب کند، حق تعالی وی را به وسیله آن علم، سالک راه بهشت گرداند.»

قال علیه اسلام – فضلُ العالم عَلی العابِد کَفَضلی عَلی أدناکُم

«فضل و برتری عالم بر عابد چون فضل من است بر پایین ترین شما»  (رواه ابو امامه- حدیث حسن) 

اهتمام و دقت نظر دانایان و صاحبان اندیشه در مناطق کردنشین به شخصیت‌‌های علمی و ادبی از جمله حاج ماموستا ملا احمد نودشی ناشی از جایگاه رفیع و ممتاز ایشان و تاثیر گذاری بر فرهنگ به طور عام و بر دیگر چهره‌‌‌‌ها و شخصیت‌‌‌‌ها بطور خاص می‌باشد. ملا احمد هم چون مشعلی نورانی فضای اطراف را روشنایی می‌بخشید و دیگران از خوان گسترده ی آن عالم عامل بهره‌مند می‌شدند. به بیان مولوی جلال الدین رومی در میان عالمان چند نابغه‌ی بزرگ وجود دارد و باقی در دولت آنهای می‌زیند. 

از هزاران اندکی زین صوفی‌‌‌‌اند

باقیان در دولت او می‌‌‌‌زیند

 

(مثنوی دفتر دوم – بیت 536)

این بزرگوار به درجه ای از پاکبازی و خودآگاهی رسیده بود که از خودش رهایی پیدا کرده بود و بعد از آن توانسته بود که دیگران را رهایی ببخشد و سخاوتمندانه و بدون هیچ قید و بندی افاضه‌ی معرفت کند و بی غرض و بی توقع به دیگران سود برساند. براستی مردان حق چنین اند و چنین نیز خواهند بود. 

مَحضِ مهر و داوری و رحمت‌‌‌‌اند

همچو حق بی‌‌‌‌علّت و بی‌‌‌‌‌رشوت‌اند

                                   (دفتر دوم – 1936 )

حاج ماموستا شخصیتی نواندیش، متجدد و پایبند به فقهی پویا و جدید بود مجموعه فتاوای ایشان و شرح و بسط و حواشی بر کتب و متون قدیم گویای این مطلب است. حاج ماموستا علاوه بر آنچه بیان شد. اهل مباحثه و مفاهمه بود. شیوه استدلال را خوب می‌دانستند اهل فقه و فلسفه و ریاضیات بود و طریقه اثبات مسئله را جز در مسیر حق و صواب پیش نمی‌بردند. علم را آنطوریکه مایه شرافت و کرامت انسانی است آموخته بود. ایشان علم را نه برای استخفاف مردم بکار می‌بستند و نه برای اقناع عوام برای تسلط حکام و نه برای مفاخرت نمودن و خدعه کردن، بلکه علم را برای تحصیل بصیرت در دین و تکمیل عقل و عقیده و تحصیل یقین، آموخته بود. در همین راستا شواهد بسیاری مترتب است که ذکر یک نکته کفایت می‌کند. 

 

نقل می‌کنند در سال 1290 هـ. حاج ماموستا ملا احمد نودشی به همراه شیخ محمد بهاء الدین به عزم سفر حج رهسپار بغداد می‌شوند و به مهمانی مفتی زهاوی در بغداد می‌روند. بعد از شام ملا احمد موردی در کتاب حاشیه‌ی عبدالحکیم بر کتاب شرح شمسی از مفتی زهاوی سئوال می‌کند. مفتی جواب می‌دهد. اما ملا احمد از جواب مفتی زهاوی قانع نمی‌شود. و این مباحثه ادامه می‌یابد تا خدمتکار مفتی زهاوی وارد می‌شود و می‌گوید استاد وقت اذان صبح است. این حالت براستی نشان دهنده توجه جدی و اهتمام وافر ایشان به درک صحیح مطالب بوده است. استاد ملا عبدالکریم مدرس در کتاب علماء ونا  می‌گویند : حاج ماموستا ملا احمد نودشه‌‌‌‌ای در شرق کردستان افقه الفقهاء در مذهب شافعی بودند همانطوریکه یحیی مزوری، در غرب کردستان افقه الفقهاء بوده است. این دو در آسمان عالم اسلامی ستارگان درخشان هستند.

 

2- تقوا و پارسایی 

حاج ماموستا با وجود اینکه از بحبوحه‌ی اشتهار و ترقی قرار داشت و سرحلقه‌ی فقهاء و عقلاء و متکلمان بود حضورش در حلقات ذکر و مناجات و سیر و سلوک عرفانی و مراقبه و مرابطه پررنگ بود. اهل جاه و مقام نبود. ساده زیست و پارسا بود. اهل قناعت و مناعت تبع و ریاضت بود. ملا احمد دنبال سود و زیان دنیایی نبود و از کسی چشم داشتی نداشت. آنگاه که در نودشه عرصه بر او تنگ شد، مال و ثروت و دارایی نداشت. تا نتواند از آن چشم بپوشد. این بود که مهاجرت آسان ترین راهی بود که انتخاب کرد و وطن خویش را ترک کرد و راهی غربت شد. 

به تعبیر مولانا: 

من نکردم امر تا سودی نکنم

نی خدا را امتحانی می‌‌‌‌کنند

بلکه تا بر بندگان جودی کنم

نی دَرِ سود و زیانی می‌‌‌‌زنند.

 

3- مبارزه با ستم و استقامت در راه هدف

حاج ماموستا ملااحمد در مقابل حکام جور مقاوم و صبور بود. برای حطام دنیا خودش را ذلیل نمی‌کرد. چنان که سعدی می‌فرماید : 

گر آزاده‌‌‌‌ای بر زمین خسب و بس

و گر خو پرستی شکم طبله کن

نیرزد عسل جان من زخم نیش

مکن بهر قالی زمین بوس کس

در خانه‌ی این و آن قبله کن

قناعت نکوتر به دوشاب خویش

 

 

3-احساس لطیف شعری 

حاج ماموستا از ذوق شعری لطیفی برخوردار بودند که در وصف پیامبر عظیم الشأن (ص) و مذمت نفس اماره چند بیت بعنوان نمونه‌ی شعری ایشان در پی می‌آید. 

 

تا کی شنوم وصف جمالت به حکایت

کو باد برد گِرد تو این گَرد وجودم

کو روئیت رویت نه که از روی روایت

شاید که رخت بینم و بوسم کف پایت

 

بعد از این حالت بود که عزم سفر حج نمود و به آن مکان مشرّف شدند. 

و یا در مذمت نفس اماره می‌گویند : 

چه‌نده پیم واتی، های دله‌ی غافل

په‌رده‌ی ئه‌و جه‌مال مطلق جه ئیطلاق

بو به‌بای مراد نه‌شئه‌ی سافی مه‌ی

که‌شتی غه‌رقه‌که‌ت نه‌ گیجاوی ده‌ی

شافی تافی ساف سه‌ر چه‌مه‌ی هه‌ستیت

با که‌روش کوتا کلپه‌ی کوره‌ی دل

توبه ته‌ر دامان عسیانت ته‌ر بی

هیچ نه بیت و‌ه ته‌نگ روژی روی فه‌ردا

حه‌قی حه‌قیقی ئیزافه‌ی باطل

ئاوینه‌ی مه‌عکوس مرئاتی ئافاق

به یاری مه‌للاح سوز لافی نه‌ی

یاونه ئه‌و ساحیل ئه‌ی به‌‌‌‌حر بی‌‌‌‌په‌ی

هه‌وا که‌له ته‌بع هه‌وا په‌‌‌‌رستیت

شه‌راره‌ی سه‌بون چوله‌که‌ی مه‌نزل

وینه‌ی به‌دبه‌ختان ئاخرت شه‌ر بی

ئه‌مجا تاتاوی بده وه سه‌ر دا

 

 

4- احساس همدردی با مردم 

حاج ماموستا علاوه بر مسئولیت افتاء در سلیمانیه و کرسی تدریس و مشغله علمی همواره در فکر رفاه حال اقشار مردم به ویژه طلّاب و علمائی بود که در محضر ایشان تلمّذ می‌کردند. شکی نیست که بر آوردن حاجات و نیازمندیهای برادران دینی موجب سرور و خوشحالی ایشان می‌گردد و ثواب شاد کردن برادر ایمانی موجب ثواب و پاداش اخروی است. به عبارتی شاد کردن دلی هم چون آباد کردن کشوری است. دلهای غمناک، خانه خداوند پاک است. پس کسی که آن را به شادی مرمّت کند خانه خدا را مرمّت کرده است  و هر کسی مشکلات بنده‌ای از بندگان خدا را برطرف کند خداوند مشکلات او را در روز قیامت بر طرف می‌‌‌‌کند. 

سعدی در این رابطه می‌‌‌‌فرماید: 

کسی نیک بیند به هر دو سرای

خدا را بر آن بنده بخشایش است

که نیکی رساند به خلق خدای

که خلق از وجودش در آسایش است

 

***

غم جمله خور در هوای یکی

چو خود را قوی حال بینی و خُوَش

مراعات صد کن برای یکی

به شکرانه، بار ضعیفان بکش

 

5- مباحثه و پرسشگری 

یکی از ممیّزات مدارس علوم دینی مناطق کردنشین مباحثه و پرسشگری است. حجره‌های علوم دینی در کردستان بزرگترین مرکز تربیت طلّاب و دانشمندان بوده است. رمز موفقیت تربیت حجره وی جدیت در تدریس، علمیت ماموستایان و استادان، استعداد و انگیزه‌ی متعلمان و حمایت مردم از حجره‌ها در مناطق مختلف بوده است. این سنت مبارک در تربیت طلاب زمینه‌ی ظهور و حضور صدها عالم، دانشمند و پژوهشگر جوان را در مناطق کردنشین فراهم نموده است. مباحثه طلّاب با همدیگر بعد از تدریس، شبانه روزی بودن کار در حجره‌ها، ممارست در یادگیری متون علمی (صرف و نحو، بلاغه حکمت، ریاضیات، تفسیر، فقه و نجوم ) از دیگر ارکان تربیتی در حجره بوده است. 

پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) می‌فرمایند: 

العلمُ خزائنُ و مفاتیحُها السئوالُ فاسئلوا فانِّهُ یُوجَرُ فیه اربعةٌ السائلُ و العالِمُ و المستمعُ و المُحِبُّ لَهمُ. 

«علم گنجینه‌‌‌‌ای است که کلید آن سئوال است. پس سئوال باید کرد که در آن چهار کس ثواب یابند. سئوال کننده، عالم، شنونده و دوستدار ایشان.  »

 

علماء و بزرگان ما بخوبی می‌دانند که علم جز با مباحثه، تدریس و پرسشگری رونق و گسترش نخواهد یافت. از طرف دیگر جامعه بدون چرا هم چون آب راکدی است که سکون و سکوت موجب تعفن آن خواهد شد. پرسش از علما و حکما از وظایف هر شهروند است. هر جامعه‌ای که فرهنگ چرایی در آن کمرنگ و نامحسوس باشد، امید به رشد و بالندگی در آن جامعه رو به افول می‌رود. 

 

حیات یعنی زندگی و زندگی یعنی تغییر و دگرگونی. هر جامعه‌ای که در آن از روش حجره‌ای برای تفهیم موارد و تبیین مسائل و اقناع آحاد مردم استفاده نشود، سکوت و سکون جایگزین پرسشگری و سرزندگی می‌‌‌‌شود. و راه برون رفت از عقب‌‌‌‌ماندگی مسدود و محدود خواهد شد. 

 

علماء و اندیشمندان ما بخوبی واقفند که داشتن جامعه‌‌‌‌ای سالم، علم مدار و شاداب و با نشاط باید آگاه و پرسشگر  باشد. مشکلات و موانع رشد و توسعه را تشخیص دهد و برای رهایی از آن در فکر چاره‌‌‌‌جویی و ارائه راه حل باشد. آنها به طلّاب یاد می‌‌‌‌دهند که هر چه را می‌خواهند بپرسند تا این روش بعنوان یک فرهنگ در فضای جامعه نهادینه شود. آنها می‌‌‌‌توانند از استاد خود هر سئوالی که به ذهنشان خطور کند، مطرح کنند و او را وارد مباحثه‌‌‌‌ای هدفدار نمایند. نتیجه‌ی این فرهنگ‌‌‌‌سازی در نظام حجره‌ای باعث شد که علماء همیشه در صف اول مبارزه علیه طغیان و زورگویی بوده و خواهند بود. حاج ماموستا خود به این اصل اعتقاد راسخ داشتند و مظهر فرهنگ چرایی در حیات خود بوده‌اند. 

 

در فرهنگ قرآنی روی این مسئله هم تاکید شده است؛ آنگاه که خداوند از حضرت عیسی(ع)  سئوال می‌‌‌‌کند: که ای عیسی پسر مریم آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان فریاد رسان و فرمانروایان غیرخدا بپرستند؟ حضرت عیسی جواب می‌‌‌‌دهد: «خیر پروردگارا! اگر من گفته باشم تو مگر علم و اطلاع نداری، هیچ چیزی از ذات و دایره علم و آگاهی تو پوشیده نیست. »

 

و یا هنگامی که حضرت ابراهیم (ع) از خداوند سئوال می‌‌‌‌کند: بارالهی! چگونه مرده را زنده می‌کنی؟ خداوند می‌فرماید ای ابراهیم مگر ایمان نداری. ابراهیم (ع) می‌گوید آری ایمان دارم اما می‌خواهم یقین حاصل کنم. و یا حضرت جبرئیل در خدمت رسول گرامی اسلام (ص) در لباس یک شخص عرب که بعنوان مهمان در کنار پیامبر (ص) در حضور بعضی از اصحاب می‌نشیند و از ایشان درباره‌ی اسلام و احسان و قیامت سئوال می‌کند و آنگاه پیامبر(ص) به سئوالات حضرت جبرئیل جواب می‌دهد.

 

در حقیقت پاسخ تمام این سئوالات قبل از طرح برای سئوال کننده و سئوال شونده مشخص بوده است اما این روند و این نوع نگرش قرآنی به فرهنگ پرسشگری ما را در رسیدن به حقیقت آن موضوع یاری می‌رساند که جامعه با سئوال و پرسش به رشد و تعالی می‌رسد و ما هم بعنوان پژوهشگران در عرصه دین و فرهنگ باید از این موضوع درس خود آگاهی فراگیریم باشد که از این طریق راه سعادت را فراروی خود بگشاییم. 

 

فوت ملا احمد 

ملا احمد در اواخر قرن سیزدهم هجری قمری از سوی یکی از خوانین اورامان، موجبات نگرانی ملا احمد فراهم گردید از این رو شب هنگام خانه و کاشانه خود را تر ک کرد و راهی سنندج شد  و در گردنه‌‌ی عاشقان منطقه ژاورود، رحل اقامت انداخت تا خستگی راه از تن بدر کند. سپس با استقبال مردم سنندج وارد این شهر شد و به دستور میرزا عبدالغفار خان معتمد از بزرگان خاندان وزارت، مسجدی برای محل تدریس ملا احمد ساخته شد و برای تامین مخارج طلاب و هزینه‌ی مدرسه، عایدات سالانه‌ی روستای عیسی آباد را جهت این امر مهم وقف کرد. 

 

ملا احمد در سال 1302 ق در اقیانوس بی کران هستی افول کرد و در نشأت وجود روحانی قرار گرفت و عالمی را در سوگ و ماتم فرو برد. میرزا اسماعیل صدر الکتاب (آغه) متخلص به ادیب سنندجی یک قصیده‌ی پنج مطلعی که هر مطلعش بیست و پنج بیت است را در رثاء حاج ملا احمد نودشی سروده است که در زیر ابیاتی چند از آن قصیده را به استحضار می‌رساند. 

مرا دردیست پنهان کس نداند کرد درمانش  

چسان با غافلان گفتن توانم شرح دردی را

اگر گویم حدیث دل نگویم جز بهم دردی

نهان سوزد دل و نادیده باشد سوز پنهانش

که از دست طبیب عقل بیرون است درمانش

که بار دل بیفزاید حدیث من دو چندانش

 

آری آنچه از شخصیت ملا احمد نودشی بعنوان ستاره آسمان علم و ادب و معرفت بیان شد رمز ماندگاری این شخصیت بزرگ صفاتی همچون علم و دانایی، تقوا و پارسایی، همدردی با مردم، اعتقاد به فرهنگ مباحثه و پرسشگری، و عدم تسلیم در مقابل ظلم و ستم، ساده زیستی، استقامت در راه هدف در زندگی پر فراز و نشیب ایشان می‌باشد، که امید است سرزمین ما شاهد ظهور و حضور علمای اعلام و دانش‌پژوهان خوشنام و مسئولیت‌پذیر هم چون حاج ماموستا ملا احمد نودشی رحمة الله باشد. انشاء الله

روحش شاد و راهش پر رهرو باد. 

 

 

منابع 

1.یادی مه‌ردان، به‌رگی دووهه‌م، ماموستا ملا عبدالکریم مدرس، چاپ اول، انتشارات کردستان

2.احیاء علوم الدین، ربع عبادات، امام محمد غزالی، ترجمه موید الدین خورازمی با کوشش حسین خدیوجم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی چاپ دوم، سال64

3.حاج ماموستا ملا احمد نودشه‌‌ای (1302-1228 ق )، تحقیق و تألیف یحیی مظهری 

4.قمار عاشقانه، عبدالکریم سروش، ص: (26-24) مؤسسه فرهنگی صراط، چاپ سوم، طلوع آزادی 

5.تفسیر فرقان، سید بهاءالدین حسینی، چاپ اول، سال90

6.معراج السعادۀ، ملا احمد نراقی، دفتر انتشارات زینی، چاپ اول، سال 86 

7.ریاض الصالحین، باب علم، ص: 786 – 783، امام نووی، ترجمه عبدالله خاموش هروی 

8.مثنوی مولوی، مولانا جلال الدین رومی